۱۳۸۸ خرداد ۲۲, جمعه

دیدین بعضی وقتها فرصت نمی کنیم به یه دوستی زنگ بزنیم ،بعدش دیگه رومون نمیشه ، بعدش ازش فرار می کنیم ،بعدش دیگه کم کم باهاش قهر میکنیم.
شده حکایت وبلاگ من از بس توش چیزی ننوشتم دیگه میترسم بازش کنم.
اینو نوشتم که حداقل ترسم ازش بریزه.برمی گردم . حتما!